پژوهش حاضر به منظور بررسي ارتباط ميان رضايت زناشويي وهوش همسران صورت گرفته است. طرح پژوهش از نوع پس رويدادي بود واز طريق نمونهگيري در دسترس، 60نفر زن وشوهر (30زوج ) انتخاب شدند .ابراز پژوهش شامل پرسشنامه 47سوالي رضايت زناشويي Enrich وماتريسهاي پيشرونده ريون بود.فرضيه تحقيق با استفاده از روش همبستگي پيرسون مورد بررسي قرار گرفت ونتيجه ،در سطح اطمينان 99%دو فرضيه تحقيق يكي مبني بر رابطه بين رضايت زناشويي وهوش مردان وديگري مبني بر رابطه رضايت زناشويي وهوش زنان رد وفرض صفر مورد قبول واقع شد. دو فرضيه تحقيق بعدي با استفاده از روش t استودنت مورد بررسي قرار گرفت ونتيجه ،هردو در سطح اطمينان 99%رد وفرض صفر مورد قبول واقع شد واين نتايج حاصل شد،بين رضايت زناشويي مردان وزنان وهمچنين بين هوش مردان وزنان تفاوت معناداري وجود ندارد.
فهرست مطالب
عنوان ………………………………………………………………… صفحه
چكيده
مقدمه……………………………………………………………………………………….. 1
فصل اول :گستره علمي موضوع پژوهش
1- موضوع پژوهش…………………………………………………………………………… 4
2- هدفهاي پژوهش ……………………………………………………………………………. 4
3- امكان بررسي موضوع پژوهش واهميت آن …………………………………………………… 5
امروز جامعه در حال پيشرفت، نيازمند افرادي مسئول و خودكفا است و آموزش مسئوليت پذيري به كودكان نيازمند جوي خاص در خانه و مدرسه است.
بایستي شرايطي فراهم كرد تا كودكان و نوجوانان، ابزارهاي نگرش و ارزشيابي پيدا كنند تا به كمك آنها بتوانند بهتر تصميم گيري كنند. تصميماتي كه آنان را در اين دنياي پيچيده به سوي زندگي بارور و رضايت بخش رهنمون كند. انسانهاي امروز بيش از بيش نيازمند پذيرش مسئوليت براي زندگي و سرنوشت خود هستند و اين امر ميسر نمي شود مگر اينكه مبناي آموزش و پرورش آنها مبتني بر افزايش درك كودكان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعيين سرنوشت و ساخت كيفيت زندگيشان باشد و براي رسيدن به اين اهداف، سعي و كوشش و برنامه ريزي دقيق لازم است.
آغاز زندگي اجتماعي كودك
همانطور كه مي دانيم انسان اجتماعي متولد شده و از زماني كه كودك به مادرش مهر مي ورزد و يا به ديگران احساس عشق ، حد و يا دشمني مي كند ، اجتماعي است . روان شناسان تربيت اوليه را در شكل گیري شخصيت كودك بسيار مؤثر دانسته اند .
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : تعاریف و مفاهیم
مقدمه…………………………………………………………………………………………………… 2
آغاز زندگی اجتماعی کودک……………………………………………………………………… 3
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید…………………………….. 5
جامعه پذیری…………………………………………………………………………………………. 6
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری……………………………………………………………….. 7
مقدمه بسیاری از انسان ها قادر به حل مساله و برطرف کردن ، به حداقل رساندن و یا تحمل استرس نمی باشند و معمولاً از مقابله های ناکارآمد، ناسازگار و مضری استفاده می کنند که باعث بروز استرس های بیشتری می گردد که اثرات آنها وخیم تر و عظیم تر از استرس اولیه است. افراد افسرده نسبت به آينده ديد انعطاف پذيري ندارند. آنها احتمالاً بيشتر از افراد غير افسرده آينده خود را منفي مي بينند و به نظرشان احتمال دستيابي به تجارب خوشايند كمتر است به همين دليل افراد افسرده به جاي تلاش براي دستيابي به موفقيت هاي با ارزش در آينده تمام نيروي خود را صرف اجتناب از موقعيت هاي ناخوشايند موجود مي كنند ( ورتهايم ، 1983). افراد افسرده احساس غمگيني مي كنند چون مشكلات خود را پايدار ، كلي و دروني تلقي مي كنند ( هايمبرگ ، ورميليا، دوج ، بيگر . و پارلو 1987؛ پترسون و سليگمن ، 1987؛ رپس ، پترسون ،رينمارد، ابرامسون و سليگمن 1982؛ سوييني و همكاران 1986) : پايداري : افراد افسرده رويدادهاي منفي زندگي شان را هميشگي و پايدار تلقي مي كنند، يعتي تغيير دادن آنها را بعيد مي دانند. افراد غير افسرده تجارب منفي را به عنوان موانع موقتي كه زياد هم طول نمي كشد در نظر مي گيرند. كلي نگري : افراد افسرده غرق در مشكلات خود مي شوند و آنها را به همه چيز تعميم مي دهند. افراد غير افسرده مي توانند مسايل را از خود دور كنند . آنها قادرند بين رويدادهاي منفي و مثبت زندگي خود تعامل ايجاد كنند. دروني بودن : افراد افسرده خودشان را مسئول مشكلات خود مي دانند. غير افسرده ها مسئوليـــت چيزهايــي را كه ميتوانند تغيير دهند مي پذيرند اما خود را مسئول كامل نبودن خود نمي دانند. به نظر جروم فرانك ( 1973) يكي از بهترين كارهايي كه روان درمانگرها مي توانند براي مراجعان خود انجام دهند كمك به آنها براي غلبه بر يأس و نا اميدي شان است . در هر مقطع معيني از زمان 20-15 درصد بزرگسالان در سطح قابل توجهي ازنشانه هاي افسردگي رنج مي برند و حدس زده مي شو دكه حدود 75 درصد بيماران بستري در بيمارستان هاي رواني را موارد افسردگي تشكيل مي دهند ( فنل۱ 1989). در مورد اختلال افسردگی اساسی , مطالعات کلی در ممالک مختلف انجام شده است که ميزان شيوع آن را در زنان دو برابر مردان نشان می دهد. دليل چنين اختلافی ممکن است استرسهای متفاوت , زايمان , درماندگی آموخته شده واثرات هورمونی باشد ( کاپلان و سادوک , 1988).
فهرست مطالب :
فصل اول : چارچوب کلی پژوهش 1-1 مقدمه 2-1 بيان مسأله پژوهش 3-1 اهميت نظری و عملی پژوهش 4-1 اهداف پژوهش 5-1 سئوال ها و فرضیه های پژوهش 6-1 متغیرهای پژوهش 7-1 تعریف متغیرها واصطلاحات افسردگی بهنجار سبک حل مساله فصل دوم ادبيات و پيشينة پژوهش فصل سوم : روش پژوهش 1-3 طرح پژوهش 2-3 جامعه آماری 3-3 روش نمونه برداری و حجم نمونه 4-3 ابزارهای پژوهش 1-4-3 مقیاس سبک حل مساله 2-4-3 پرسشنامه افسردگی بک BDI 3-4-3 خودسنجی افسردگی 5-3 روش اجرا 6-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها فصل چهارم تجزيه و تحليل آ ماري فصل پنجم خلاصه پژوهش بحث و نتيجه گيري منابع فارسی Refrence
همه ما چه مرد و چه زن قطعا گاهگاهي با مساله وزن و تغييرات آن برخورد داشته ايم . و حتي ـ به ويژه در دوره نوجواني و جواني ـ در اين باره متحمل هزينه هاي هنگفتي شده ايم . هر چند كه مساله وزن ، چاقي و لاغري مساله اي تازه در جامعه بشري نيست اما تغييرات فرهنگي جديد ، رسانه ها ، مدها و… همگي سبب حساسيت مردم در اين باره شده است . فرهنگ جديد با تاكيدي كه برلاغري و زيبايي اندام دارد . و با بهره گرفتن از ابزارهايي چون رسانه ها بويژه تلويزيون و سالن هاي مد و آكتورهاي سينما و غيره توانسته است تاثير فراواني بر تفكر بشر امروزي گذاشته و او را بيش از پيش نسبت به وزن بدن و وضعيت ظاهري خود حساس نمايد. حتي گاهي اهل علم نيز دراين جريان تاثير داشته اند مثلا تاكيد زياد پزشكان و پژوهشگران بر اينكه چاقي و اضافه وزن سبب بسياري از بيماريهاي قلبي ـ عروقي ، ديابت و… مي گردد ، در اين مورد چندان بي تاثير نبوده است. البته رابطه چاقي و بيماريهاي مختلف بوسيله بسياري از پژوهش ها مورد اثبات قرار گرفته است ، اما مساله اين است كه توجه عادي با توجه بيمار گونه و حساسيت بيش از حد متفاوت است . بر اثر همين حساسيت هاي بي مورد است كه بيماريهاي رواني با عنوان اختلالات خوردن ( Bulimia , Anorexicuu) به وجود مي آيند.
گرد آورنده اين مبحث بخاطر اهميتي كه اين مساله در جامعه كنوني ما پيدا كرده است و نوجوانان و جوانان به ويژه دختران وقت و انرژي و هزينه زيادي را صرف رسيدگي به آن مي كنند ، بر آن شد كه درباره پايه و اساس اين مساله ( وزن و تغييرات آن ) كه به نظريه نقطه تثبيت (Set point theory) معروف شده است ، اطلاعاتي كسب نمايد .
ادبیات پژوهش:
هر چند كه كتابهاي بسياري در زمينه فربهي ، لاغري و اختلالات خوردن ( بي اشتهايي و پرخوري عصبي ) مطالب زيادي آورده اند ، اما درمورد پايه و اساس اين تغييرات يعني نظريه نقطه تثبيت (Set point theory) دركمتر كتابي به طور مستقيم اشاره شده است ، بنابراين در بخش ادبيات پژوهش ، مطالبي كه تلويحا به اين موضوع اشاره داشته نيز آورده شده و كمتر به حيطه خود اختلالات خوردن پرداخته شده است .
هدف ما از اين بررسي ارائه راهكارهايي براي كنترل بهتر و بيشتر اين بيماري است. چون اين بيماري درمان قطعي ندارد خواستار اين شديم كه روش هاي مناسب رژيم درماني را در كنار انواع درمان هاي ديگر (دارو درماني، گروه درماني، خانواده درماني، …) اجرا كنيم. براي اين كار با تهيهي پرسش نامه اي اين بيماران را روان سنجي كرديم و ميزان متغيرهاي مختلف را در آنها بررسي كرديم. (كه تعدادي از بيماران اسكيزوفرني بيمارستان رواني سعادت آباد مورد بررسي قرار گرفته اند).
بيماران اسكيزوفرني، بيماران حاد رواني هستند كه مهم ترين اختلال آنها اختلال در تفكر است. بيماري اسكيزوفرني يك بيماري مغزي حاد است كه در اين تحقيق اين بيماري را هم از لحاظ زيستي- شيميايي مورد بررسي قرار داده ايم و هم از لحاظ عوامل محيطي و بيروني.
با قرار دادن اين افراد در گروه هاي تغذيه اي خاص خود (با توجه به نوع اسكيزوفرني آنها) ميتوان در همان مراحل اوليهي بيماري تأثير چشم گيري را مشاهده كرد به طوريكه در بعضي از بيماران كه اسكيزوفرني آنها حاد نبوده است توانسته اند به طور كلي دارو درماني را كنار گذاشته و با رژيم درماني به بهبودي و سلامتي كامل برسند.
تحقيقات نشان مي دهند كه به مسئلة تغذيهي اين افراد توجه خاصي نميشود و با مسئلهي تغذيهي اين بيماران مانند ساير افراد عادي برخورد ميشود. با توجه به مسئلهي كم اشتهايي اين افراد، پزشك بايد بتواند با ايجاد يك رابطهي كاملاً صميمانه بين خود و بيمار، با اين مسئله مبارزه كند و با ارائهي رژيم درماني در كوتاه مدت تاثيرهاي شگرف آن را ببيند و بتواند دنياي واقعي را در ذهن آنها تداعي كند و زندگي واقعي را به آنها نشان دهد. تا اين بيماران بتوانند مانند ساير افراد سالم ديگر زندگي كنند (در دنياي واقعي كه وجود دارد نه دنياي خيالي خود).
به اميد آن روز كه به بيماران رواني توجه بيشتري شود زيرا كه روح آدمي با ارزشترين چيز موجود در اين دنياست.
سوء استفاده از دارو يك پديده جهاني است. اين پديده تقريبا برهمه كشورها تاثيردارد با اين تفاوت كه وسعت و ويژگي هاي آن ازيك ناحيه به ناحيه ديگر فرق مي كند .اين خطرمتوجه سراسر جهان است به خصوص درميان جوانان و در چندين دهه گذشته مشكل بزرگي بوده است .بيشترين دارويي كه به طور وسيع در سراسر جهان استفاده مي شود حشيش بوده است كه سه- چهارم گزارش كشورها راجع به سوءاستفاده از دارو در مورد هروئين و دو-سوم آنها در مورد كوكائين بوده است(2) .
در سالهاي اخير،در ايران اعتياد به هروئين بيشترين استفاده را نسبت به داروهاي ديگر داشته است .در ايران 000/60 نفر سوءاستفاده كننده از دارو يعني تقريبا10 % از جمعيت كل كشور وجود دارد (3).
هروئين يك داروي اعتياد آور است و استفاده از آن يك مشكل جدي درآمريكا به شمار مي رود ،مطالعه اي كه اخيرا انجام شده بيانگر اين مطلب است كه مشكل به سطح اپيدميك رسيده و برطبق بررسي ملي سال 2002 در مورد سوءاستفاده از دارو و سلامتي :گزارش شده است كه تقريبا 7/3 ميليون نفر آمريكايي12ساله و مسن تر حداقل يك با ر در طول زندگيشان مصرف هروئين داشته اند كه 6 /1% جمعيت در سن 12سالگي و بيشتر بوده اند ، در سال گذشته تقريبا 000/404 نفر(2/0%) مصرف كننده هروئين و در طول ماه گذشته 000 /166نفر(1/0%) گزارش شده است (4). سيستم مديريت اطلاعات معتادين به هروئين (HAIMS ) سيستمي است كه اطلاعات معتادين به هروئين را ثبت ،جمع آوري ،ذخيره ،بازيابي ،تحليل ،توزيع و به منظور پيشگيري و درمان استفاده مي كند .
فهرست مطالب
مقدمه (بیان مسئله، توجیه اهمیت موضوع) دلایل انتخاب موضوع اعتیاد چرا اعتیاد به هروئین انتخاب شده است وسعت استفاده دسترسی آسان ارزانی خطرات هروئین برای سلامتی جنایت (بزهکاری) تعریف واژهها تعریف نظری معتاد تعریف عملیاتی معتاد تعریف نظری هروئین هدف کلی اهداف اختصاص اعتیاد به هروئین در شهرستان اصفهان سؤالات پژوهشی یا فرضیه نوع مطالعه جامعه پژوهش(نمونه) منبع اطلاعاتی ابزار جمع آوری اطلاعات روش تحلیل اطلاعات معیارهای قابل قبول برای ورود معیارهای قابل قبول برای خروج روایی و پایایی مشکلات اجرایی در انجام طرح و روش حل مشکلات نتایج پژوهش تشریح مشخصات جامعه مورد پژوهش فهرست جداول توزیع درصد فراوانی جامعه موزد پژوهش برحسب نوع جنس توزیع درصد فراولنی جامعه مورد مطالعه بر حسب سطح تحصیلات توزیع درصد فراوانی جامعه مورد پژوهش برحسب رشته تحصیلی توزیع درصد فراولانی جامعه مورد پژوهش برحسب محل کار پراکندگی سوابق کاری نمونه های موجود در جامعه آماری سوال پژوهش شماره 1 توزیع درصد فراوانی سازمانهای مسئول ثبت اطلاعات معتادین به هروئین از دیدگاه جامعة مورد پژوهش سوال پژوهش شماره 2 سازمانهای مسئول جمع آوری اطلاعات معتادین به هروئین سوال پژوهش شماره 3 سازمانهای مسئول نگهداری اطلاعات معتادین به هروئین سوال پژوهش شماره 4 سازمانهای مسئول بازیابی اطلاعات معتادین به هروئین سوال پژوهش شماره 5 سازمانهای مسئول تحلیل اطلاعات سوال پژوهش شماره 6 سازمانهای مسئول استفاده از اطلاعات معتادین به هروئین سازمانهای فعلی مسئول و متولی پیشگیری از اعتیاد به سوال پژوهش شماره 7 سازمانهایی که فعلاً مسئول پیشگیری از اعتیاد به هروئین هستنتد سوال پژوهش شماره 8 سازمانهایی که باید مسئول پیشگیری از اعتیاد به هروئین باشند سوال پژوهش شماره 9 سازمانهایی که فعلاً مسئول درمان معتادین به هروئین هستند سوال پژوهش شماره 10 سازمانهایی که بایستی مسئول درمان معتادین به هروئین باشدسوال پژوهش شماره 11 میزان تاثیرگذاری اطلاعات هویتی و علی معتادین به هروئین در برنامه ریزی های پیشگیری از اعتیاد به هروئین سوال پژوهش شماره 12 توزیع فراوانی نظرات جامع مورد پژوهش در ارتباط با میزان تاثیر اقدامات انجام شده در سازمانهای ذیربط در جهت درمان از اعتیاد به سوال پژوهش شماره 13 توزیع فراوانی نظرات جامعه مورد پژوهش در ارتباط با میزان تاثیر اقدامات انجام شده در سازمانهای ذیربط در جهت پیشگیری ودرمان اعتیاد به هروئین سوال پژوهش شماره 14 موارد پیشنهادی در مورد بهبود کیفیت در ثبت، جمع آوری، نگهداری، بازیابی، تفسیر و استفاده از اطلاعات معتادین به هروئین سوال پژوهش شماره 15 نظرسنجی در مورد فرم ثبت اطلاعات معتادین به هروئین ( اقلام اطلاعاتی مورد نیاز( نتایج پیشنهادات وکاربرد یافته های طرح
بيماري هوچكين يك نوع بدخيمي مربوط به سيستم لنفورتيكولر است كه در گروه لنفوم جاي دارد. در دوران كودكي بعد از لوسمي و تومورهاي مغزي ، لنفوم ها مقام سوم را دارا هستند.
ميزان شيوع لنفوم ها معادل 13% كل بدخيمي ها مي باشد، در افراد زير 15 سال 43% از كل لنفوم ها را هوچكين تشكيل ميدهد. اين بيماري قبل از سن 5 سالگي نادر است.
تحقيق حاضر پيرامون بررسي اطفال مبتلا به بيماري هوچكين طي 10 سال گذشته (از سال 1373 تا 1382) در بيمارستان شهداي تجريش ميباشد.
از نتايج قابل ذكر اين تحقيق ميتوان به اين مطالب اشاره كرد:
- از ميان 53 كودك مبتلا به هوچكين بررسي شده در بخش اطفال بيمارستان شهداي تجريش
- 34 نفر مذكر و 19 نفر مونث بودند كه نسبت بروز در افراد مذكر به مونث بدست آمد.
- علامت شايع در اين بررسي لنفودنوپاتي بود (4/75%) ، به خصوص لنفودنوپاتي گردني.
- ميانگين سن شروع بيماري 5/10-5/7 سالگي بود.
- شايعترين فرم هوچكين در اين بررسي Mixed cellularity بود و كمترين فرم هوچكين lymphocyte predominant بود.
- در زمان تشخيص 5/58% در stage IV بودند و 5/24% در stage III بودند.
- از 53 بيمار 4/58% در فاز بهبودي كامل هستند و 34% در آخرين مراجعه در فاز بهبودي بوده اند اما مراجعه بعدي نداشتند (در كل 4/92% در فاز بهبودي كاملند).
مقدمه:
بيماري هوچكين يك نوع بدخيمي مربوط به سيستم لنفورتيكولر است كه در گروه لنفوم ها جاي دارند. در دوران كودكي بعد از لوسمي و تومورهاي مغزي، لنفومها (اعم از هوچكين و غيرهوچكين) مقام سوم را دارا مي باشند. ميزان شيوع لنفوها معادل 13% كل بدخيمي ها ميباشد و در افراد زير 15 سال 43% از كل لنفوم ها را بيماري هوچكين تشكيل ميدهد.
ميزان بروز اين بيماري در نقاط مختلف جهان متفاوت است و آمار آن بين يك تا 10 مورد در هر 100000 نفر متغير است.
با توجه به شيوع نسبي بيماري هوچكين در ميان خردسالان و بزرگسالان و تحولاتي كه طي سالهاي اخير در درمان اين بيماري پيدا شده است، بر آن شديم كه كليه اطفال مبتلا به بيماري هوچكين (زير 14 سال) را كه از سال 1373 تا 1382 به بيمارستان شهداء تجريش مراجعه كرده اند را طي يك مطالعه گذشته نگر مورد بررسي قرار دهيم، كه نتايج زير حاصل شد:
از سال 1373 تا سال 1382 (طي يك دوره 10 ساله) 53 كودك مبتلا به هوچكين به اين مركز مراجعه كرده اند كه در بخش اطفال تحت نظر و درمان قرار گرفته اند.
شايعترين علامت لنفودنوپاتي بدون درد (4/75%) بود كه بيشتر در نواحي گردن بوده است. نسبت بروز بيماري مذكر به مونث بود، ميانگين سن شروع بيماري 5/10-5/7 سالگي بود. در زمان تشخيص 5/58% در stage IV بودند و 5/24% در stage III بودند.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه……………………………………………………………………………………………………… 1
تاريخچه و تعريف…………………………………………………………………………………….. 2
مقدمه: امروزه اضافه وزن و چاقی به شکل اپیدمی جهانی درآمده است. این بیماری از عوامل مهم مرتبط با اختلال لیپیدها و لیپوپروتئین های سرم است و همه آنها از عوامل خطرساز بیماریهای قلبی-عروقی (که خود اولین علت مرگ و میر است)، محسوب می شوند. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه دریافت بالای کلسیم می تواند تاثیری مطلوب بر لیپیدها و لیپوپروتئین های سرم داشته و نیز موجب کاهش وزن شود. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر مکمل یاری کلسیم به مقدار 1 گرم در روز و به مدت 30 روز بر پروفایل لیپیدی و بعضی نمایه های چربی بدن در زنان مبتلا به اضافه وزن یا چاقی بود.
مواد و روشها: این پژوهش به روش کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور انجام گردید. چهل و چهار زن غیریائسه (سن: 6±25 سال) مبتلا به اضافه وزن یا چاقی (kg/m225≤BMI ) به مدت 30 روز 1000 میلی گرم مکمل کلسیم عنصری به شکل کربنات کلسیم (24=n) یا دارونما (20=n) دریافت کردند. نمونه خون پس از حداقل 12 ساعت ناشتا و اندازه های تن سنجی شامل وزن، قد و چربی زیر پوستی در 4 نقطه قبل از شروع مداخله و پس از آن گرفته شد. BMI از تقسیم وزن بر مربع قد و درصد چربی بدن با استفاده از مجموع چربی های زیر پوستی در 4 نقطه برآورد شد. کلسترول تام، کلسترول HDL و تری گلیسرید به روش آنزیماتیک و آپولیپوپروتئینهای A-Ι و B به روش Nephelometry اندازه گیری شدند. کلسترول LDL با استفاده از فرمول Freidwald و کلسترول VLDL یک پنجم TG محاسبه شد. مقدار دریافت انرژی و کلسیم غذا با استفاده از 3 روز یادآمد 24 ساعته خوراک محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارش آماری SPSS (ویرایش 9) انجام شد. آزمون های آماری به صورت دودامنه انجام و مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین مشخصات پایه، دریافت انرژی، کلسیم و همچنین پروفایل لیپیدی بین دو گروه پیش از مداخله مشاهده نشد. TG، کلسترول تام، کلسترول LDL و کلسترول VLDL در هر دو گروه افزایش و کلسترول HDL کاهش نشان داد اما، از نظر آماری افزایش TG وکلسترول VLDL تنها در گروه مکمل کلسیم و افزایش کلسترول تام تنها در گروه دارونما معنی دار بود. افزایش کلسترول LDL و کاهش کلسترول HDL در هر دو گروه معنی دار بود. لازم به ذکر است تفاوت معنی داری بین هیچ کدام از متغیرها بین گروهها در انتهای مداخله مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه هرچند مکمل کلسیم تاثیری پیشگیری کننده بر افزایش کلسترول تام نسبت به دارونما نشان داد، اما با توجه به تغییرات آپولیپوپروتئین B، احتمالا موجب کاهش اندازه ذرات LDL شده است. همچنین با توجه به افزایش معنی دار TG در گروه مکمل کلسیم، در مجموع به نظر نمی رسد مصرف مکمل کلسیم تاثیر مطلوب بر پروفایل لیپیدی زنان مبتلا به اضافه وزن یا چاقی داشته باشد. افزون بر آن هر چند مکمل کلسیم کاهشی معنی دار در وزن و BMI نسبت به گروه دارونما نشان داد اما نتوانست درصد چربی بدن را به شکل معنی دار کم کند. با توجه به اینکه تفاوت معنی داری در متغیرهای مورد مطالعه بین گروهها در انتهای مداخله وجود نداشت، به طور کلی تاثیر مطلوب قابل توجهی از دریافت مکمل کلسیم در زنان مبتلا به اضافه وزن یا چاقی مشاهده نشد.
مقدمه بسیاری از انسان ها قادر به حل مساله و برطرف کردن ، به حداقل رساندن و یا تحمل استرس نمی باشند و معمولاً از مقابله های ناکارآمد، ناسازگار و مضری استفاده می کنند که باعث بروز استرس های بیشتری می گردد که اثرات آنها وخیم تر و عظیم تر از استرس اولیه است. افراد افسرده نسبت به آينده ديد انعطاف پذيري ندارند. آنها احتمالاً بيشتر از افراد غير افسرده آينده خود را منفي مي بينند و به نظرشان احتمال دستيابي به تجارب خوشايند كمتر است به همين دليل افراد افسرده به جاي تلاش براي دستيابي به موفقيت هاي با ارزش در آينده تمام نيروي خود را صرف اجتناب از موقعيت هاي ناخوشايند موجود مي كنند ( ورتهايم ، 1983). افراد افسرده احساس غمگيني مي كنند چون مشكلات خود را پايدار ، كلي و دروني تلقي مي كنند ( هايمبرگ ، ورميليا، دوج ، بيگر . و پارلو 1987؛ پترسون و سليگمن ، 1987؛ رپس ، پترسون ،رينمارد، ابرامسون و سليگمن 1982؛ سوييني و همكاران 1986) : پايداري : افراد افسرده رويدادهاي منفي زندگي شان را هميشگي و پايدار تلقي مي كنند، يعتي تغيير دادن آنها را بعيد مي دانند. افراد غير افسرده تجارب منفي را به عنوان موانع موقتي كه زياد هم طول نمي كشد در نظر مي گيرند. 2-1 بيان مسأله پژوهش افراد با وقايع تنش زای زندگی , ناکامی ها و نااميدی ها روبرو می شوند؛ بعضی افراد قادرند از تجربه های ناخوشايند زندگی استفاده کنند, در حالی که ديگران در افسردگی خود باقی می مانند؛ کسانی که خود را از افسردگی نجات می دهند واجد نوعی تفکر زیر بنایی هستند بنحویکه از تدابير و راهبردهای موثرتری سود می جویند. تعدادی از پژوهشگران عوامل مشترکی را در افرادی که به احتمال زياد افسرده می شوند و هم چنين نوع مداخله آنان در حل مسائل و مشکلات زندگيشان را شناسايی کرده اند و دريافتند که از طريق سنجش همبستگی بين پاسخ های رويارويی ترجيح داده شده افراد افسرده و مقايسه راه حل های آنان با افراد غير افسرده می توان راهبردهای مؤثر مقابله با افسردگی را شناسايی کرد. هم چنين افرادی که مهارت مسأله گشای خوبی دارند در مقايسه با افرادی که فاقد اين مهارت هستند کمتر احتمال دارد افسرده شوند. عدم توانايی در اتخاذ تصميم يکی از مشخصات عمده افراد افسرده است اين ناتوانی را می توان نوعی بی کفايتی در استفاده از مهارت های موثر در تصميم گيری يا حل مسأله به شمار آورد .دزوريلا و گلدفريد )1971) حل مسأله را بعنوان فرايندی رفتاری شناختی تعريف کرده اند که می تواند انواعی از پاسخ های متناوب بالقوه سودمند را جهت مقابله با موقعيت های دشوار در اختيار افراد قرار دهد. بدين جهت از اهداف آموزش به مراجعان در مهارت های حل مسأله اين می باشد که يک راهبرد جهت سازگاری کلی در اختيار آنان قرار دهد.