در دنياي پيچيده ، هيچكس بي نياز از تعليم وتربيت نيست . امروز فعاليت در مدرسه ودر امر آموزش ، خود بخش عظيمي از زندگي انسآنها شده است . لحظاتي را به خاطر مي آوريم كه چگونه نشستن در كلاس، گوش دادن به صداي يكنواخت معلم ،حفظ كردن بدون فهم مطالب درسي ، دلهره واضطراب ناشي از امتحان، وسرزنش معلمان ووالدين موجب نفرت وگريز ما از كلاس درس ومحيط آموزشي مي شد .راستي چرا ؟! چرا فعاليتهاي آموزشي نتوانست مارابا محيط آموزش مأنوس ، وبه ياد گيري علاقهمند كند ؟ چرا فعاليتهاي مدرسه با تهديد اصرار معلمان صورت مي گرفت؟ چرا شاگردان از تعطيل شدن مدرسه احساس رضايت وخوشحالي ميكردند؟ مقصر اصلي جه كسي بود؟ معلم ناتوان وناآگاه يا شاگرد بيعلاقه و بياستعداد؟ آيا معلمان تعليم وتربيت، نتوانستهاند امكانات مطلوب يادگيري و زمينههاي شكوفايي استعداد شاگردان را فراهم كنند؟ و يا انتخاب روشهاي تدريس به درستي انجام نشده است؟ اگاهي و شناخت معلم از اصول و روشهاي تعليم و تربيت عامل مهمي است كه ميتواند اورا در كار خود موفق و مويد سازد. معلم بايد قادر باشد با شناخت شاگردان وآگاهي از فرايند تدريس، نيازهاي آنان را مشخص كند و با در نظر گرفتن تواناييهاي ايشان به ايجاد وضعيت مطلوب آموزش اهتمام ورزد .
كارايي آموزش و پرورش نه تنها در گروي غناي برنامهها و روشهاي آموزشي و آمار فارغالتحصيلان با معدل بالا، كه از آن مهمتر در گرو شناختن ابعاد گوناگون روان شناختي دانشآموزان و شكوفا كردن آنها است. دانشآموزاني كه در وهلة نخست بر خويشتن اعتماد داشته باشند و با پذيرفتن ارزش وجودي خويش، قدرت پذيرش ديگران را بيابند و از ايجاد ارتباط اجتماعي سالم با آنها لذت ببرند (كديور، 1381).
دروني كردن ارزشهاي متعالي در دانش آموزان و شكوفا كردن كامل شخصيت آنها بايد از اولويتهاي آموزش و پرورش باشد. شخصيتي كه خويشتن و مفهوم انسانيت را شناخته و تا پايان زندگي نيز، خود را به تحقق ارزش هاي والاي آن متعهد بداند. ارزشهايي كه نبايد به بهاي پيشرفت تحصيلي ناديده گرفته شود (كديور، 1381).
در روشهاي سنتي كه امروزه از آنها به عنوان روشهاي غيرفعال ياد ميشود. معلم نقش فعالي در جريان تدريس داشته، مطالب را بطور شفاهي در كلاس بيان نموده و دانشآموزان فقط بايد به صحبتهاي او گوش داده، مطالب مورد نظر را حفظ نمايند.
در چنين شرايطي زمينههاي لازم براي رشد اجتماعي شخصيت شاگردان فراهم نميشود و حتي پيشرفت تحصيلي و رشد فكري شاگردان نيز از تأثيرات نامطلوب اين شرايط بي نصيب نميماند. به همين دليل امروزه موضوع روشهاي آموزشي فعال و يادگيرندگان فعال جايگاه ويژهاي در مباحث تربيتي پيدا كرده است. البته عوامل متعددي مانع رشد اجتماعي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان ميشود كه روشهاي آموزشي غيرفعال يكي از اين عوامل است (كرامتي 1381).
فهرست مطالب
فصل اول مقدمه و بيان مسئله ضرورت و اهميت تحقيق اهداف تحقيق فرضيهها فرضيههاي ويژة تحقيق تعريف اصطلاحات تحقيق
فصل دوم مقدمه تعريف يادگيري مشاركتي تاريخچه يادگيري مشاركتي ويژگي هاي يادگيري مشاركتي ديدگاه هاي انگيزشي ديدگاه وابستگي اجتماعي ديدگاه هاي شناختي ديدگاه هاي رشدي وظايف معلم در روش يادگيري از طريق مشاركتي شيوه هاي يادگيري مشاركتي سازماندهي يادگيري مشاركتي مزاياي يادگيري مشاركتي عوامل موثر بر عزت نفس چهار شرط عزت نفس محيط روش هاي تدريس و تأثير آن بر عزت نفس: عزت نفس تحصيلي و پيشرفت تحصيلي نقش يادگيري مشاركتي در رشد مهارتهاي اجتماعي تعريف مهارتهاي اجتماعي ويژگي هاي مهارتهاي اجتماعي بررسي پژوهش هاي انجام شده در زمينه يادگيري مشاركتي
فصل سوم مقدمه 3-1- روش تحقيق 3-2- جامعه مورد بررسي 3-3- حجم نمونه و روش نمونه گيري 3-4- ابزار جمع آوري داده ها مقياس سنجش مهارتهاي اجتماعي ماتسون بررسي روايي و پايايي مقياس مهارتهاي اجتماعي آزمون عملكرد روان شناسي روش اجرا: روش تجزيه و تحليل داده ها
فصل 4 نتيجه گيري و پيشنهادات خلاصه تحقيق پيشنهادها محدوديتهاي تحقيق :
مقدمه : علم روان شناسی شاخه های تخصصی فراوانی دارد که یکی از مهمترین آنها یادگیری است . یادگیری از معدود زمینه های روان شناسی است که اندک زمانی پس از استقلال یافتن روان شناسی به عنوان یک نظام علمی پا گرفت و تاکنون در گسترش روان شناسی نقش بزرگی ایفا کرده است . یادگیری نه تنها به عنوان یک زمینه علمی به خودی خود حائز اهمیت است ، مورد توجه صاحب نظران قرار دارد ، بلکه از آنجا که سایر رشته های روان شناسی یادگیری را اساس شناسایی مسائل مورد بحث خود می دانند این شاخه تخصصی علم روان شناسی ، از همان روزهای نخست تأسیس روان شناسی علمی ، مورد توجه روان شناسان مختلف بوده است و همه نظریه پردازان و پژوهشگران روان شناسی ، به طور مستقیم یا غیر مستقیم یادگیری را از موضوع های مهم به حساب آورده و دربارۀ آن به پژوهش پرداخته اند . (سیف ۱۳۸۵ ) . یادگیری را تغییری دانسته اند که در رفتار و شناخت و حرکت و …… ( در یک کلام در توانایی ها ) انسان ایجاد می شود و برای مدت مدید باقی می ماند و نمی توان آن را به سهولت ناشی از فرایندهای رشد و نمو دانست. این تغییرات به نسبت ثابت به شدت متأثر از تجربه هستند و در رفتارهای یادگیرنده ظاهر می شوند . ( اسلاوین ، ۱۹۸۶ )
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
مقدمه
فصل اول : کلیات پژوهش
بیان مسئله…………………………………………………………………………………………….. ۲
هدف تحقیق………………………………………………………………………………………….. ۱۰
سوالات پژوهشی……………………………………………………………………………………. ۱۰
اهمیت و ضرورت پژوهش……………………………………………………………………….. ۱۱
مقدمه : علم روان شناسی شاخه های تخصصی فراوانی دارد که یکی از مهمترین آنها یادگیری است . یادگیری از معدود زمینه های روان شناسی است که اندک زمانی پس از استقلال یافتن روان شناسی به عنوان یک نظام علمی پا گرفت و تاکنون در گسترش روان شناسی نقش بزرگی ایفا کرده است . یادگیری نه تنها به عنوان یک زمینه علمی به خودی خود حائز اهمیت است ، مورد توجه صاحب نظران قرار دارد ، بلکه از آنجا که سایر رشته های روان شناسی یادگیری را اساس شناسایی مسائل مورد بحث خود می دانند این شاخه تخصصی علم روان شناسی ، از همان روزهای نخست تأسیس روان شناسی علمی ، مورد توجه روان شناسان مختلف بوده است و همه نظریه پردازان و پژوهشگران روان شناسی ، به طور مستقیم یا غیر مستقیم یادگیری را از موضوع های مهم به حساب آورده و دربارۀ آن به پژوهش پرداخته اند . (سیف ۱۳۸۵ ) . یادگیری را تغییری دانسته اند که در رفتار و شناخت و حرکت و …… ( در یک کلام در توانایی ها ) انسان ایجاد می شود و برای مدت مدید باقی می ماند و نمی توان آن را به سهولت ناشی از فرایندهای رشد و نمو دانست. این تغییرات به نسبت ثابت به شدت متأثر از تجربه هستند و در رفتارهای یادگیرنده ظاهر می شوند . ( اسلاوین ، ۱۹۸۶ )
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
مقدمه
فصل اول : کلیات پژوهش
بیان مسئله…………………………………………………………………………………………….. ۲
هدف تحقیق………………………………………………………………………………………….. ۱۰
سوالات پژوهشی……………………………………………………………………………………. ۱۰
اهمیت و ضرورت پژوهش……………………………………………………………………….. ۱۱